سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه

شاعر : علی اصغر انصاریان
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

شب قدر است و شب بارش خیر و برکات            آمـده مـاه جـبـیـنی کـه بُـوَد جـلـوۀ ذات

آمده تا که شـود ساحـل کـشـتی نـجـات            به قـدم‌های پُـر از مـیـمـنت او صلوات


آمـد و بـر هـمـۀ خَـلـق سـرآمـد گـردید

پـسـر فــاطـمـه هـم‌نـام مـحـمـد گـردیـد

آمــده آنـکـه بُـــوَد آیــنــه روی نـــبــی            مثل او نیست درخـشنده به عالم نَـسَبی

خـانـدانـم هـمه قـربـان چـنـین اُمّ و اَبی            چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شبِ قدر که از عرش تنزّل می‌کرد

به روی دامنِ پاکـیزه زنی گـل می‌کرد

جلـوۀ رَبّ جلـیل آمده امشب به ظهـور            آمد و سامره شد با قـدمش وادی طـور

چشم شیطان صفتان کور شد از تابش نور            قُـل هُوَاللهُ اَحَـد؛ چشم بَد از رویش دور

حُسن او از همۀ نیک رُخان بُرده سَبَق

بر روی بازوی او نقش شده: جاءَ الحَق

اشکِ شوقِ پدری می‌چکد از چشم ترش            می‌زند بوسه به رخسارۀ همچون قمرش

صدقه می‌دهـد امـشب به گـدایانِ درش            کاشکـی جـانب ما نیـز بیُـفـتـد نـظـرش

بشنو ای سوخته بالی که به کُنجِ قـفسی

دستِ خالی نرود از درِ این خانه کسی

مهر مهدی‌ست که جاری بُوَد اندر رگ و پوست            دشمنش دشمن و با دوست او باشم دوست

(به جهان خُرّم از آنم که جهان خُرّم از اوست)            (آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست)

(هرکجا هست خدایا به سلامت دارش)

لایـقـم کـن که شـوم مـنـتـظـرِ دیـدارش

او بیاید همه جا امن و امـان خواهد شد            این جهـنّم‌کـده گـلـزار جـنان خواهد شد

او بـیاید هـمـۀ عِـلـم، بـیـان خواهـد شد            (نفس باد صبا مُشک فشان خواهد شد)

عـالـم پـیـر جـوان می‌شـود ان شـاء الله

حضرت نـور عیان می‌شود ان شاء الله

کوکب دُرّی و رَخشنده‌تر از هر ماه است            گرچه مهدی‌ست، ولی هادیِ هر گمراه است

به خـدا سـیـنه او مَـخـزنِ سِـرّ الله است            از پـریـشانیِ دلسـوخـتـگـان آگـاه است

در جهانی که پُر از قیل و پُر از قال بُوَد

انـتـظـارِ فـرجـش افـضـلِ اعـمـال بُـوَد

بارِ هجران به روی دوش کشیدن سخت است            گلی از باغچه وَصل نچیدن سخت است

پی محبوب دویدن، نرسیدن سخت است            همه را دیدن و روی تو ندیدن سخت است

در جـوانی ز غـمِ دوری تو پـیـر شدیم

دیده بر راه نشـستـیم و زمین‌گـیر شدیم

یک کـبوتر وسـطِ لانـه صدایش می‌زد            مـادرش پُـشتِ درِ خانه صدایش می‌زد

بـیـنِ آتـش پَـرِ پـروانه صـدایش می‌زد            از غـم و طعـنه بیگـانه صدایش می‌زد

صبر کن فاطمه! یک روز کسی می‌آید

(مـژده ای دل که مسیحا نفـسی می‌آید)

شب عید است ولی افضل اعمال؛ حسین            ذکر روز و شب تو در همه احوال؛ حسین

باز هم روضه بخوان؛ روضۀ گودال حسین            تنش از سُمّ سُـتوران شده پامال، حسین

بر دلش بود چو او، زخمِ عمیقی زینب

آه! برگـرد! به مضـطـرّ حـقـیقی زینب

نقد و بررسی